بهاربهار، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

بهار آغاز عشقی بی تکرار

اول ربیع الاول و سالگرد عقدمون مبارک

امروز سالگرد عقدمون بود که مصادف شده بود با اول ربیع الاول!!!!   علی عزیزم! این سالگرد رو به خودم و به خودت تبریک میگم. یه دونه ای!!.. الان بعد از گذشت چند سال! داریم از راس چهارم متوازی الاضلاع زندگیمون توی یک مسیری حرکت میکنیم که شاید این متوازی الاضلاع رو به یک چند وجهی یا چند ضلعی دیگه تبدیل کنه! اینکه چند وجهی باشه و ما روی کدوم ضلعش باشیم اصلا مهم نیست. مهم اینه که تو هستی و من تو رو دارم به یاد روز هایی که می نوشتم یکی از نوشته هام رو برات می ذارم تو وبلاگ ومن ومن بر این خطوط بی دریغ درنگ میکنم  و من سکوت میکنم بر این کویر آیه های انتظار و من به سایه های بی نصیب بی گلایه از زمان اشتیاق  بدون...
25 دی 1391

بهار در تحول یکسالگی+ خاطرات تولد قسمت چهارم

تحول یکسالگی روند تغییرات رشد و تکامل بهار رو در سراشیبی تندی قرار داده. این روزها وروجک ما همه جای خونه رو میگرده، زیر و رو میکنه، در کابینت رو باز میکنه، وسایلش رو در میاره باهاشون بازی میکنه، گاهی اوقات که بهش تذکر میدم جمعشون میکنه، ولی نا مرتب میذارشون تو کابینت!!! خلاصه همه جا رو طی طریق میکنه و به شدت به دنبال کشف دنیاست! مرتب خدا رو شکر میکنه و دو تا دستش رو بالا می بره! سی دی های خاله ستاره و حسنی و بیبی انیشتن رو دوست داره و نگاه میکنه. کلمات جدیدی که بهار میگه: اَدی....................علی(تا زمین می خوره یاد گرفته میگه اَدی، یعنی یا علی مدد ) اَمی..................امین نِنا.....................لیلا بیا................
7 دی 1391
1